|
نگاهی به کاهش تولید برنامههای عروسکی به بهانه پایان جشنواره فیلم کودک
دزد عروسکها!
گروه فرهنگ وهنر: این روزها همزمان با برگزاری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، بازخوانیهایی درباره آثار باکیفیت حوزه کودک و نوجوان میشود؛ بازخوانیهایی که دهههای پرافتخار 60 و 70 خورشیدی را که اوج فعالیت برای کودکان و نوجوانان بود (و شاید همین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به نوعی محصول فعالیتهای کمنظیر آن دهه است) یادآوری میکند؛ فعالیتهایی که عمدتا عروسکمحور و مبتنی بر قصههای تربیتی و اخلاقی بودند. گلنار، گربه آوازهخوان، دزد عروسکها، مدرسه موشها، سری کلاه قرمزی، خونه مادربزرگه، سفر جادویی، الو الو من جوجوام و... از جمله فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی بودند که با محور قرار دادن عروسک، توانسته بودند قصههای کمنظیری را برای مخاطبان کودک و نوجوان تهیه کنند. در ۲ دهه بعد یعنی دهههای 80 و 90، بتدریج از نمایشهای عروسکی در فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی کاسته شد. اگر دهههای 60 و 70 شخصیتهای عروسکی شناخته شده بودند، در نیمه دوم دهه 90 فقط عروسکی به نام جنابخان بود که برای عموم مردم شناخته شد. عدم فعالیت در حوزه عروسکی باعث شد تیمهای عروسکی نیز توسعه نیابند، تا آنجا که هنوز کارگردانهای اصلی عروسکی در سال 1400، همانهایی هستند که ۲ دهه قبل کارهای عروسکی را روی آنتن و پرده میبردند. ایرج طهماسب، حمید جبلی و مرضیه برومند معروفترین چهرههایی هستند که هنوز هم امیدهای اصلی برای تهیه کارهای عروسکی باکیفیت هستند. یکی از شبکههای نمایش خانگی این روزها از برومند دعوت به فعالیت کرده و او در حال حاضر یک کار عروسکی را برای شبکه نمایش خانگی تولید میکند. غیر از اینها اما گزینه شناختهشدهای در عرصه نمایش عروسکی فعالیت ندارد. یکی از دلایل این اتفاق عدم اعتماد تلویزیون به نیروهای جوان است. مدیران در سالهای گذشته تلاش قابل قبولی برای تربیت عروسکگردانها و چهرههای حوزه عروسکی و کارگردانی در این حوزه نکردهاند. این اتفاق میتوانست با سپردن برنامههای ترکیبی و دادن نقش فعال به عروسک و شخصیت عروسکی در آن آغاز شود.
از سوی دیگر قصههای عروسکی زمانی جدی گرفته میشوند که مدیران تلویزیونی به این مهم توجه داشته باشند که مخاطب این حوزه مخاطب قابل توجهی است. برنامههای عروسکی با هر محتوایی که روی آنتن صداوسیما میروند، بیش از همه توجه کودکان و نوجوانان را به خود جلب میکنند. از سوی دیگر اگر بخواهیم به پیشینه فیلمهای عروسکی سینمای ایران رجوع کنیم باید به فیلم عروسکی «ابراهیم در گلستان» (این فیلم به بخشی از زندگی حضرت ابراهیم(ع) اشاره دارد) به کارگردانی ایرج امامی اشاره کرد که در نخستین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۶۱ به نمایش درآمد و میتوان گفت این فیلم عروسکی مقدمهای شد برای تولید فیلمهای عروسکی شاخص دهههای 60 و 70 سینمای ایران؛ فیلمهایی که هر کدام به آثار درخشان سینمای کودک بدل شده است که جای خالی آنها در دهههای 80 و 90 بشدت در سینمای کودک احساس میشد. هر چند مرضیه برومند و ایرج طهماسب طی سالهای اخیر با ساخت فصلهای جدید کلاه قرمزی و شهر موشها سعی کردند ضمن آنکه خاطرات خوش کودکان دهههای 60 و 70 را دوباره زنده میکنند، نقشی در خاطرهسازی برای کودکان دهههای 80 و 90 داشته باشند اما این ۲ مجموعه محبوب بیشتر برای بزرگترها جذاب بوده است تا کودکان دهههای 80 و90. در این میان اما باید به فیلمسازانی چون محمدرضا هنرمند و مسعود کرامتی نیز اشاره کرد که زمانی آثار شاخص سینمای کودک را به تولید رساندهاند اما در ادامه مسیر فیلمسازی خود دیگر سراغ فیلم عروسکی و سینمای کودک نرفتند.
«دزد عروسکها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند از دیگر فیلمهای خاطرهانگیز دهه ۶۰ خورشیدی است که اکبر عبدی و آزیتا حاجیان در آن نقش داشتند تا با همراهی عروسکها، داستانی رئالـ عروسکی را به تصویر بکشند. مسعود کرامتی هم در عرصه سینمای کودک و نوجوان یکی از آثار به یادماندنی با نام «پاتال و آرزوهای کوچک» را خلق کرده که سال ۶۸ در جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان نمایش داده شد. این فیلم که نویسندگان اولیه آن رضا کیانیان و مهدی سجادهچی بودند، سال ۹۳ در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. در این فیلم هم چهرههای مطرحی از سینمای ایران حضور داشتند که به بازیگری رضا کیانیان و احمد آقالو، آهنگسازی محمدرضا علیقلی و تدوین مرحوم رسول ملاقلیپور میتوان اشاره کرد. در پایان باید گفت احیای فیلمهای عروسکی متناسب با امکانات روز سینمای جهان یکی از مهمترین راهکارها برای احیای سینمای کودک در کشور است که امیدواریم این اتفاق هرچه سریعتر رخ دهد.
***
شترگاوپلنگ سینمای کودک!
در عمده فیلمنامههایی که برای کودک و نوجوان خلق و تبدیل به اثر سینمایی میشود، تفکیک بین مخاطب کودک با نوجوان به چشم نمیآید. در واقع در بهترین حالت یک اثر میتواند مخاطب کودک و نوجوان را با هم داشته باشد و کمتر محصولی است که مخصوص نوجوانان نوشته و ساخته شود. بسیاری از فیلمهایی که تحت عنوان فیلم کودک شناخته میشوند، باید شرط ورود 12+ سال را روی آنها حک کرد. از جمله سریدوزی فیلمهای «آهوی پیشونی سفید» که بسیاری از کودکان پس از تماشای فیلم دچار اضطراب و هراس بالایی شده بودند. معیارهای گیشهای نیز موجب شده در فیلمهای اینچنینی مخاطب بزرگسال هم درگیر شود و پخش قطعات موسیقی نوستالژیک پیش از انقلاب همراه رقص و آوازهایی که ارجاع به سالهای دور میکند، میتواند به عنوان شاهد مثالی باشد که کارگردان تلاش داشته همزمان کودک، نوجوان و بزرگسال را در گیشه خود جای دهد. اگر چه ضروری است اثر سینمایی بتواند مخاطبان بزرگسال و خانوادهها را نیز با خود همراه کند اما خلق شترگاوپلنگی به نام فیلم کودک راهحل این اتفاق نیست.
در حالی که دنیای نویسندگان ادبیات داستانی در حوزه بزرگسال به صورت چشمگیری اشباع شده است، نویسندگان زیادی نیستند که در حوزه ادبیات کودک و فیلمنامههای داستانی کودکان قلم بزنند. همانطور که عنوان شد حضور نویسندهای در این ژانر به معنای تمرکز کامل بر این حوزه است، در حالی که بسیاری از نویسندگان از تمرکز بر یک حوزه سر باز میزنند. همچنین کودکان و نوجوانان به عنوان مخاطبان غیرجدی و کماهمیت ادبیات داستانی و سینما شناخته میشوند. در حالی که تجربه «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» نشان میدهد خلق اثر برای مخاطب کودک و نوجوان به مراتب تاثیرگذاری بسیار بیشتری به نسبت گروه سنی بزرگسال دارد. همچنین اگرچه فعالیت در سینمای کودک با چالشها و موانع فراوانی روبهرو است اما تجربه گیشه در سینمای ایران و جهان نشان داده فیلمهای پرقوت در سینمای کودک و نوجوان با اقبال بالای مخاطب و در نتیجه سود اقتصادی برای سرمایهگذار همراه است. سخن کوتاه اینکه چالشهای موجود نمیتواند اهمیت و ظرفیت بالای فرهنگی- اقتصادی سینمای کودک را کاهش دهد. تقویت فضای داستاننویسی کودک و نوجوان نیازمند شبکه پیچیدهای از کنشگران است که باید همزمان به رفع چالشهای پیش روی آنها پرداخت.
***
ما هر روز از دهههای طلایی سینمای کودک و نوجوان دور میشویم
کارگردان فیلم سینمایی «لیپار» از دست دادن مخاطب کودک و نوجوان را زنگ خطری برای نسل آینده دانست.
به گزارش «وطنامروز»، حسین ریگی، کارگردان فیلم سینمایی «لیپار»، برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی در سیوچهارمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان درباره اهمیت برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان گفت: جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان میتواند مهمترین رویداد سینمایی در ایران باشد یعنی حتی از جشنواره ملی فیلم فجر هم مهمتر است.
کارگردان فیلم «لیپار» با ابراز تاسف از کمتوجهی به سینمای کودکان و نوجوانان اظهار کرد: ما هر روز از دهههای طلایی آثار کودکان و نوجوانان دور میشویم و این خیلی خطرناک است.
او افزود: دور شدن از فضای کودک و نوجوان باعث میشود فیلمسازان در این زمینه دیگر تولیداتی نداشته باشند و برای ساخت آثار خود برای این گروه سنی تمایل نشان ندهند. این موضوع منجر به از دست رفتن مخاطب ما که باید روی او در بحثهای آموزشی، پرورشی و استعدادیابی سرمایهگذاری شود، میشود.
کارگردان مستند «فصل بادهای گرم» از دست دادن مخاطب کودک و نوجوان را زنگ خطری برای آینده دانست و افزود: مدیران مرتبط با این حوزه، وزیر ارشاد، وزیر آموزشوپرورش و تمام نهادها مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید جدیتر به مقوله فیلمسازی در زمینه کودکان و نوجوانان بپردازند.
کارگردان انیمیشن «عبور ممنوع» با یاد کردن از علی لندی، نوجوان ۱۵ ساله ایذهای که در حادثه آتشسوزی برای نجات ۲ زن سالمند جانش را از دست داد، گفت: فیلم من درباره 5 نوجوان در سیستان و بلوچستان است که هر کدام از آنها برای آیندهشان رویا و برنامهریزی دارند. علی لندی هم قطعا به عنوان یک نوجوان رویا و برنامهریزیهایی برای خودش داشته است. وقتی یک انسان در جایگاهی قرار میگیرد که بین خیالها و برنامهریزیهای آیندهاش، نجات جان هموطن خود را انتخاب میکند- در زمانی که هیچ کس اجباری برای نجات دیگران برایش به وجود نیاورده است- نامی جز رشادت نمیتوان برایش در نظر گرفت.
برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان درباره اهدای جایزهاش به علی لندی به صبا گفت: پیشنهاد یکی از دوستانم باعث شد به اهدای جایزه به علی لندی فکر کنم. بازیگر نوجوان فیلم هم این تصمیم را داشت که اگر در بازیگری جایزهای به دست آورد و کارش دیده شود، جایزه را به این نوجوان فداکار اهدا کند.
ارسال به دوستان
سخنگوی کاخسفید اذعان کرد رئیسجمهور آمریکا برای بررسی وضعیت سلامت ذهنیاش مورد معاینات پزشکی قرار میگیرد
یک جو عقل
چندین تن از نمایندگان کنگره از جمله پزشک پیشین کاخ سفید در نامهای خواستار سنجش سلامت ذهنی رئیسجمهور آمریکا شدند
دوست قدیمی و همکار رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید سرانجام اعتراف کرد جو بایدن باید تحت معاینات پزشکی قرار بگیرد تا سلامت ذهنیاش اثبات شود، این در حالی است که سیل گزارشهای رسانههای آمریکایی مبنی بر خاموشی بایدن در حال انتشار است. پنجشنبه گذشته جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگارانی که مدام درباره وضعیت سلامتی رئیسجمهور ایالات متحده کنجکاو بودند، اعلام کرد بایدن بزودی تحت آزمایشهای پزشکی قرار خواهد گرفت و نتیجه به مردم آمریکا اعلام خواهد شد. اگر چه خانم ساکی تاریخ دقیق این موضوع را اعلام نکرد اما اشاره تلویحی او به مساله سلامت ذهن بایدن، عملا به معنای رسمیت یافتن گزارشها و گمانههای متعددی است که طی ۲ سال اخیر درباره بیماری زوال عقل رئیسجمهور فرتوت و در آستانه 79سالگی آمریکا منتشر شده است. ساکی 42 ساله نهتنها سخنگوی دفتر ریاستجمهوری بایدن است بلکه از زمان جوانی منشی و همکار ۲ دههای او از زمان عضویت در سنا و سپس معاونت اولی ریاستجمهوری محسوب شده و به جرأت میتوان گفت هیچکس بخوبی او از مشکلات شخصی بایدن آگاه نیست. اعتراف ساکی در حالی بود که طی روزهای اخیر، کاخ سفید با گزارشها و نقلقولهای متعددی درباره اینکه رئیسجمهور سالخورده توانایی حرف زدنش را بر اثر بیماری دمنتیا (زوال عقل) از دست داده، بمباران شده بود. بایدن پیرترین فردی است که به ریاستجمهوری ایالات متحده میرسد. او حتی پیش از انتخابات 2020 نیز به دادن گافهای متعدد و لکنت زبان در سخنرانیها، کنفرانسهای خبری، مصاحبهها و حتی ملاقات با مردم، همکاران و مقامات مشهور بود و مدتها چنین توجیه میشد که این بخشی از عادت رفتاری و کلامی او بوده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا و رقیب شکستخورده بایدن در انتخابات گذشته نیز بارها روی این نقطه ضعف او دست گذاشته و بایدن را «جو خوابآلود» توصیف کرده است. او حتی پیش از انتخابات پارسال خواهان تست پزشکی از رقیب دموکرات خود برای مشخص شدن سلامت ذهنی او شده بود. همچنین سابقه منفی سلامت مغزی در خانواده بایدن، بویژه مرگ پسرش بر اثر سرطان مغز، این احتمال را که او به دمنتیا مبتلا شده قوی میساخت. در حالی که تنها 10 ماه از ریاستجمهوری بایدن میگذرد، او به مرحلهای از زوال عقل رسیده که دیگر قابل انکار و لاپوشانی نیست و این تا حد زیادی بر افکار عمومی نیز تاثیر گذاشته و نتیجه آن افت مقبولیت او در نظرسنجیها به مرز 40درصد است که فاجعهبارترین واکنش افکار عمومی به عملکرد یک رئیسجمهور آمریکا در سال اولش در کاخ سفید محسوب میشود. پیش از اعتراف اخیر ساکی نیز جمعی از نمایندگان جمهوریخواه کنگره در نامهای خواستار سنجش سلامت ذهنی رئیسجمهور شده بودند، البته کِلی دانل، خبرنگار انبیسی نیوز نیز در نشستی خبری در ماه سپتامبر پس از سرفههای بایدن در چند رویداد عمومی درباره سلامت وی از جن ساکی سوال کرده بود که ساکی آن را به دروغ سرماخوردگی ساده خوانده بود. با این حال این خبرنگار فاش کرد همیشه یک پزشک همراه بایدن سفر میکند. تقریبا همان زمان، یعنی حدود یک ماه پیش، بحثی جدی میان یک سناتور ارشد جمهوریخواه کنگره و وزیر خارجه آمریکا درباره کنترل مرموز افرادی در کاخ سفید بر بایدن در گرفت. جیمز ریش به تونی بلینکن تاخته بود که چه کسانی در مناسبتهای عمومی یا کنفرانسها بر بایدن تسلط دارند تا جلوی حرف زدن او را بگیرند. فرافکنی وزیر خارجه در این باره باعث شد این سناتور ایالت آیداهو به فیلمها و عکسهایی استناد کند که در آنها یک شخص خاص در لباس محافظان رئیسجمهور، در برخی مواقع به بایدن نهیب میزد و پس از آن رئیسجمهور خاموش میشد و سخن نمیگفت. در گزارش اخیر تارنمای نشریه هیل، ارگان کنگره نیز به دخالت مقامات کاخ سفید برای کنترل بایدن و مدیریت نحوه تعامل او با خبرنگاران اشاره شده است. این گزارش که پس از اعتراف ساکی منتشر شده، به عدم تمایل بایدن به انجام مصاحبه با رسانهها پرداخته و نوشته است او برخلاف اوباما و ترامپ در مدت کمتر از یک سال که از ریاستجمهوریاش میگذرد، تنها ۱۰ مصاحبه انجام داده، در حالی که اوباما در این مدت در ۱۱۳ مصاحبه رسانهای و ترامپ در ۵۰ مصاحبه شرکت کرده بودند.
آخرین مصاحبه بایدن با جورج استفانوپولوس از شبکه ایبیسی در ماه آگوست (مرداد) بوده است. استیو هیلتون، مجری شبکه فاکسنیوز بعد از ۳ بار زمین خوردن بایدن هنگام بالارفتن از پلههای هواپیما برای سفر به آتلانتا گفته بود: «بایدن در کاخ سفید مسؤولیتی ندارد و براساس برنامه دولت وی، بایدن تنها در اسم رئیسجمهوری آمریکاست». او با توجه به شائبههایی درباره عدم سلامت مستاجر کاخ سفید گفته بود: «توانایی فرمانده کل ما یک مساله اساسی است، فقط این گاف نیست بلکه تقریبا هر روز یکی از این موارد وجود دارد که به نظر میرسد فراموش میکند کجاست یا چه کاری انجام میدهد. او تلو تلو میخورد و چرت میزند».
گافهای بایدن این روزها تبدیل به لطیفههای محاورات روزانه آمریکاییها شده است، مثل آن کنایهای که ترامپ در کارزار انتخاباتی به پیرمرد دموکرات زد و او را تمسخر کرد که حتی نمیداند برای چه مقامی رقابت میکند، ریاستجمهوری یا سناتوری. از سوی دیگر پزشک سابق کاخ سفید در دوران اوباما و ترامپ حدس زده بود بایدن با یک بیماری جدی مواجه است و مجبور خواهد شد پیش از پایان دوره مسؤولیتش استعفا کند. دکتر رانی جاکسون که جزو ۱۴ قانونگذار جمهوریخواه بود که خواهان آزمایش سلامتی جامع از بایدن شدند، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «بایدن با یک مشکل جدی مواجه است و وضعیت او بدتر خواهد شد. این دیگر یک آبروریزی نیست. وی گیج است و گمشده به نظر میرسد. او به ندرت میتواند یک جمله پیوسته و کامل بگوید. بایدن باید یک آزمایش جامع انجام دهد و نتیجه آن را منتشر کند».
با وضع موجود حتی اگر بایدن استعفا نکند، طبق ماده بیستوپنجم قانون اساسی آمریکا، فاقد صلاحیت برای تصدی ریاستجمهوری خواهد بود و در صورت تشخیص سنا تا سال 2024، معاون او کاملا هریس، به عنوان نخستین رئیسجمهور زن آمریکا پشت میز اتاق بیضی کاخ سفید خواهد نشست.
ارسال به دوستان
وزیراسبقخارجه و رئیس ستاد مشترک آمریکا در زمان لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق بر اثر ابتلا به کرونا جانش را از دست داد
مرگ دروغگو
مرور مواضع مشهور کالین پاول درباره ایران
ژنرال کالین پاول، وزیر خارجه ۲ رگه دولت جورج بوش پسر در زمان لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق مرد. جالب اینکه به گفته خانواده پاول ۸۴ ساله، این ژنرال 4 ستاره بازنشسته پنتاگون به رغم دریافت هر ۲ دوز واکسن کرونای فایزر، جان خود را بر اثر ابتلا به ویروس «کووید-19» در مرکز درمانی پیشرفته والتر رید از دست داد. بدین ترتیب یک سیاستمدار سرشناس جمهوریخواه، در حالی بر اثر کرونا درمیگذرد که رهبر معنوی این حزب، دونالد ترامپ هنوز به طور رسمی تاثیر واکسیناسیون عمومی بر جلوگیری از همهگیری را نپذیرفته است. پاول نهتنها سال 2000 به عنوان نخستین وزیر خارجه سیاهپوست ایالات متحده منصوب شد، بلکه پیش از آن در سال 1993 جوانترین فرد و همچنین نخستین آفریقاییتبار آمریکایی بود که به ریاست ستاد مشترک ارتش یعنی بالاترین مقام نظامی این کشور میرسید. او که نامش به عنوان یکی از فرماندهان اصلی پنتاگون در دوران بوش پدر در جریان حمله به پاناما و سپس عملیات توفان صحرا یا جنگ خلیجفارس علیه عراق در سالهای ۱۹۹۰و ۱۹۹۱ بر سر زبانها افتاده بود، حتی تلاش کرد در انتخابات سال 1992 آمریکا به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه، بخت خود را برای تبدیل شدن به جوانترین و نخستین رئیسجمهور سیاهپوست آمریکا، 16 سال پیش از باراک اوباما بیازماید که البته در این کارزار موفق نبود. با این حال پاول از زمان حضور در ستاد مشترک تا دوران وزارت خارجهاش، وزنهای مهم در سیاست خارجی چندین دولت جمهوریخواه و دموکرات ایالات متحده محسوب میشد.
تاریخ اما او را بیش از هر چیز با دروغ و رسوایی برای توجیه جنایات دولت بوش پسر در خاورمیانه میشناسد. پاول پنجم فوریه ۲۰۰۳ به عنوان وزیر خارجه آمریکا در جلسه عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد سخنرانی کرد و به دفاع از حمله آمریکا و متحدانش به عراق پرداخت. در آن جلسه، او با نشان دادن ویالی آزمایشگاهی از یک ماده سفیدرنگ و با استناد به منابع گمنام عراقی، مدعی شد: «هیچ شکی وجود ندارد که صدام دارای سلاحهای بیولوژیک است و توانایی تولید سریع و انبوه آنها را دارد».
سپس ادعا کرد: «هیچ شکی در ذهن من وجود ندارد که صدام برای دستیابی به اجزای کلیدی برای تولید سلاحهای هستهای نیز تلاش میکند». این دروغ پاول در حالی بود که او ۲ سال قبل از آن، در بیانیه مطبوعاتی خود در ۲۴ فوریه ۲۰۰۱ گفته بود تحریمها علیه عراق مانع تولید سلاحهای کشتار جمعی توسط صدام شده است. پاول ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۴ به کمیته امور دولتی سنا احضار شد و در آنجا اذعان کرد منابعی که بسیاری از اطلاعات ارائه شده وی در سخنرانی سازمان ملل را در اختیار او قرار داده بودند، اشتباه بودند و بعید است ذخایر سلاحهای کشتار جمعی در عراق پیدا شود. در نهایت او در چند مصاحبه غیررسمی، اعتراف کرد صرفا به خواست بوش و چنی، ادعاهای دروغ مزبور را مطرح کرده است. مرگ پاول، تقریبا 4 ماه پس از مرگ همقطار نظامی سابق و همراهش در دولتهای بوش پدر و پسر، یعنی دونالد رامسفلد رخ میدهد که تابستان پیش در 88 سالگی مرد.
ارسال به دوستان
مأموریت رئیسی به مخبر برای خنثیسازی تحریمها «وطنامروز» از اقدامات لازم برای اجرای این مأموریت گزارش میدهد
خنثیسازی تحریم روی میز فرمانده اقتصاد
گروه اقتصادی: یکی از چالشهایی که اقتصاد ایران با آن دست و پنجه نرم میکند مساله تحریمهای اقتصادی است؛ تحریمهایی که با هدف تضعیف اقتصاد ایران و تحت فشار دادن کشور در قالبهای گوناگون در برهههای مختلف از سوی ایالات متحده وضع شدند. به منظور مقابله با تحریمهای خارجی، یکی از کارهای واجب، گام برداشتن به سمت خنثیسازی تحریمهاست. یکی از اهداف دولت سیزدهم پس از روی کار آمدن نیز قدم برداشتن در این مسیر است. 25 مهرماه رئیسجمهور همه وزارتخانهها و دستگاهها را موظف کرد در خنثیسازی تحریمها و تنظیم بازار کالاهای اساسی همکاری کنند و مقرر شد معاون اول رئیسجمهوری، مسؤولیت هماهنگی فعالیتهای دولت برای خنثیسازی تحریمها را بر عهده گیرد. این اقدام نخستین گام برای رسیدن به این هدف است. برای خنثیسازی تحریمها باید گامهایی برداشته شود که در این گزارش سعی میشود مهمترین این گامها بیان شود.
***
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت
یکی از گامهایی که باید در مسیر خنثیسازی تحریمها برداشته شود، کاهش وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی است. با در نظر گرفتن تجربیات قبلی کشور در وضع قواعد مالی و با فرض وجود یک اراده برای تجدید ساختار کشور، میتوان در چارچوب کاهش وابستگی بودجه دولت به منابع حاصل از نفت، اقدامات لازم را در دستور کار قرار داد. کاهش وابستگی به منابع حاصل از نفت مستلزم برنامههایی برای افزایش منابع غیرنفتی در سمت منابع و کنترل هزینهها در سمت مصارف است. قواعد مالی نیز در این مسیر نقش راهنما را دارد. در واقع وضع قواعد مالی شرط لازم برای حرکت به سمت هدف کاهش وابستگی بودجه دولت به منابع حاصل از نفت است و شرط کافی، انجام اقدامات اصلاحی در سمت منابع و مصارف بودجه است. راههای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت خام شامل پرهیز از واردات بیرویه و بازگشت به سیاست تولید داخل و سرمایهگذاری بر نیروی انسانی متخصص و لزوم جداسازی درآمد نفت از حساب بودجه میشود. البته راههای متعددی برای دوری از این شرایط که از آن به بیماری هلندی تعبیر میشود، وجود دارد. خروج از اقتصاد نفتی به افزایش ارزش واقعی پول رایج وابسته است و این امر مستلزم خودداری بانک مرکزی از چاپ پول است که باعث تورم میشود. دولت نیازمند مقاومت در برابر تقاضای در حال گسترش و پسانداز درآمدهای تازه به دست آورده به منظور فراهم آوردن زمان کافی برای برنامهریزی معقول و شناسایی طرحهای با درآمد بالاست. نباید فراموش کرد که وفور منابع طبیعی در هر کشوری موهبت محسوب میشود نه بلا. اثرات مخرب درآمدهای حاصل از صدور نفت خام غیرقابل انکار است اما آنچه موجب میشود منابع طبیعی به مثابه آفت یا بلا عمل کند، نحوه استفاده از درآمدهای ارزی حاصل از فروش و صادرات آنهاست. کشورهایی که با بهرهگیری خردمندانه از این موهبت توانستهاند از دستاوردهای مثبت آن بهرهمند شوند، دچار این اثرات مخرب نمیشوند.
برخی مسیرهای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت عبارت است از:
۱- ایجاد درآمدهای پایدار با اصلاح نظام
۲- افزایش صادرات غیرنفتی مثل: فرش، خاویار، پسته و...
۳- جایگزین کردن صنایع سودآور اقتصادی مثل گردشگری به جای صادرات نفت
۴- گسترش صنعت کشاورزی و معادن
5- جایگزین کردن انرژیهای نو و پاک (موج، باد، خورشید) سوختهای زیستی و هستهای به جای سوختهای فسیلی
6- صرفهجویی در مصرف انرژی
***
پیمانهای پولی دوجانبه
پس از تحریمهای مالی، اساسا روند انتقال ارز به کشورمان متوقف شد. در گام اول ایران مجبور شد در ازا و بر پایه منابع ارزیای که در دیگر کشورها داشت، ریال چاپ کرده و به اقتصاد کشور تزریق کند. پس از مدتی با محرز شدن عدم بازگشت ارزهای بلوکهشده و تبعات چاپ ریال بدون پشتوانه، عملا این اقدام متوقف شد اما تاثیری که سالیان سال دلار بر بازارهای مالی کشورمان گذاشته بود و نقش لنگر اسمی که در ایجاد تورم بازی میکرد، هیچگاه از بین نرفت. پیمانهای پولی فقط به وسیله پول و ارز اجرا نمیشود، بلکه کیفیت مبادلات نیز در آن دخیل است. پیمانهای پولی ابزاری برای مقابله با تحریمهاست، زیرا آمادگی برای استفاده از پول ملی در مبادلات، انعطافپذیری کشور را در مقابل تحریمها افزایش میدهد. در بحث پیمانهای پولی باید از پیمانهای دوجانبه به سمت پیمانهای پولی چندجانبه حرکت و مشکل تراز تجاری را در این پیمانها حل کنیم. این روش پرداخت نخستینبار در ایران طی سالهای 89 و 90 از سوی کارشناسان به دولت پیشنهاد شد اما بانک مرکزی به این روش بیمحلی کرد. پس از روی کار آمدن دولت روحانی و در میانه مذاکرات برجام، دوباره بحث پیمانهای پولی دوجانبه به دولت پیشنهاد شد که برای سامان گرفتن روابط اقتصادی خارجی و برتری در مذاکرات هستهای، پیمان پولی دوجانبه را اجرا کند. بالاخره بانک مرکزی مجبور به واکنش شد و معاون ارزی وقت بانک مرکزی اعلام کرد با 3 کشور روسیه، ترکیه و عراق پیمان پولی بسته شده است اما در عرصه عمل، تغییری در روابط بانکی ایران و این 3 کشور ایجاد نشد. در سالهای بعد اما این کشورهای خارجی بودند که به فکر اجرای پیمان پولی با ایران افتادند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در سفری که سال 95 به ایران داشت، رسما از ایران درخواست کرد در تجارت دوجانبه، از پولهای ملی روبل و ریال استفاده کنند. چند سال از درخواست پوتین برای عقد پیمان پولی با ایران میگذرد اما هنوز اقدامی از سوی بانک مرکزی برای برقراری پیمان پولی اتخاذ نشده است. ترکیه نیز 3 بار در سطح ریاستجمهوری از ایران چنین درخواستی را داشت. رجب طیب اردوغان 2 بار در آنکارا و یک بار در تهران، از ایران درخواست کرد به جای دلار، از پولهای ملی لیر و ریال در مبادلات دوجانبه استفاده کنند اما بیتفاوتی بانک مرکزی باعث شد خود اردوغان دست به کار شده و در سفرش به تهران، پیمان پولی ایران و ترکیه را نهایی کند. در ابتدای کار به طور محدود مبادلاتی بین ایران و ترکیه انجام شد اما پس از آن دیگر خبری از مبادله پولی از این طریق با ترکها منتشر نشد. همچنین کشورهای دیگری از جمله هند و پاکستان نیز به ایران پیشنهاد دادند که برای مبادلات اقتصادی دوجانبه از پیمان پولی دوجانبه استفاده کنند اما با بیتفاوتی دولت وقت ایران مواجه شد.
***
استفاده از ظرفیتهای اقتصادی شرق و پیمانهایی نظیر شانگهای
مجموع صادرات و واردات کشورهای ذیل سازمان شانگهای به بیش از 7 تریلیون دلار میرسد که از این میزان 7/3 تریلیون دلار مربوط به صادرات و 4/3 تریلیون دلار شامل واردات است. در کمال ناباوری اما مجموع تجارت ایران با مجموعه کشورهای عضو پیمان شانگهای به طور میانگین سالانه 55/99 میلیون تن به ارزش ۲۸ میلیارد دلار بوده است. در واقع سهم ایران از این 7 تریلیون دلار تنها 28 میلیارد دلار یعنی کمتر از نیم درصد است. ایران با ۱۱ عضو اصلی و ناظر پیمان شانگهای شامل چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، مغولستان، پاکستان، هند، افغانستان و بلاروس، دارای تجارت فرامرزی است که در این میان بیشترین حجم تجارت ایران با چین به ارزش ۱۸ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار است. هند با ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار، افغانستان با ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار، روسیه با یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار و پاکستان با یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار در رتبههای بعدی از نظر حجم تجارت قرار دارند. به گفته سخنگوی گمرک از میان دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، حجم تجارت ایران با ازبکستان ۲۵۶ میلیون دلار، قزاقستان ۲۰۵ میلیون دلار، قرقیزستان ۵۱ میلیون دلار، بلاروس ۳۰ میلیون دلار، تاجیکستان ۲۴ میلیون دلار و مغولستان ۳ میلیون دلار بوده است. سبد صادرات کالاهای ایران به مجموعه کشورهای عضو پیمان شانگهای بسیار متنوع است که شامل انواع ماهی و محصولات دریایی، سبزیجات، میوه، پارچه و مصنوعات نساجی، انواع ماشینآلات صنعتی و کشاورزی، لوازم خانگی، فرش و گلیم، محصولات پتروشیمی و پسته و آجیل میشود و محصولات وارداتی نیز اغلب مواد اولیه صنعتی، قطعات ماشینآلات، گوشت، دارو، محصولات شیمیایی، تجهیزات پزشکی، قطعات و لوازم یدکی خودرو و انواع پارچه و مصنوعات است.
از سوی دیگر ابتکار کمربند و جاده، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال- جنوب به عنوان طرحهای کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی میتوانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا کنند. این پروژهها نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگرند. ایران حلقه وصل ۳ طرح زیرساختی فوق است. ایران میتواند از طریق کریدور شمال- جنوب حلقه وصل جنوب و شمال اورسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. کریدور شمال- جنوب میتواند زیرساخت سخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت کند. ایران در مسیر یکی از کریدورهای ابتکار کمربند و راه، یعنی کریدور چین- آسیای مرکزی- غرب آسیا قرار دارد و میتواند پیونددهنده شرق و غرب اوراسیا باشد. همچنین بندر بزرگ چابهار ایران ظرفیت تبدیل شدن به مرکز تبادلات چندین کشور عضو و همسایه را به نحو ویژه دارد که با همت اعضا میتواند به نمادی از همکاری همه اعضای سازمان شانگهای تبدیل شود. در واقع ایران با بهرهگیری از موقعیت استراتژیک خود در آسیا میتواند بازیگری مهم در پیشبرد طرحهای اقتصادی و توسعهمحور کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای باشد. یکی از گامهایی که در راستای خنثیسازی تحریمها باید برداشته شود، استفاده از ظرفتهای بالقوهای است که پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد. البته باید توجه داشت صرف عضویت در این پیمان برای بهبود دیپلماسی اقتصادی کشور کافی نیست و برای ایجاد فرصتهای بزرگ اقتصادی لازم است با هر یک از کشورهای عضو نیز روابط دوجانبه قوی برقرار شود که انعقاد موافقتنامههای تجارت ترجیحی، کاهش منطقی نرخهای تعرفهای بویژه از سوی ایران و همگرایی در نرخهای تعرفه کالایی، شناخت دقیق بازارهای هدف به منظور گسترش صادرات غیرنفتی، رفع موانع سرمایهگذاری خارجی کشورهای عضو شانگهای در صنایع بالادستی ایران و پیگیری اجرای تفاهمنامه همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین از طریق ایجاد پروژههای درونسازمانی شانگهای از جمله ابزارهای آن میتواند باشد.
***
تقویت دیپلماسی اقتصادی در منطقه
امروز همگرایی منطقهای با توجه به عامل جغرافیایی مورد توجه اکثریت کشورهای جهان قرار گرفته است. با توجه به طرح موضوع جهانی شدن اقتصاد و ضرورت همگرایی بیشتر سیاسی و اقتصادی بین کشورهای یک منطقه جغرافیایی، کمتر کشوری را در دنیا میتوان یافت که برای توسعه خود به همگرایی منطقهای توجه نداشته باشد. کشورها اگر در یک گروه منطقهای قرار گیرند، بهتر میتوانند منافع منطقه و کشورهای خود را تامین و ضعفها و نقصانهای خود را برطرف کنند. منطقهگرایی در حوزه جغرافیایی اروپا، الگوی نسبتا موفقی را به جهانیان ارائه کرد که به دنبال آن مناطق دیگر کره خاکی از این الگو پیروی کردند.
به عنوان مثال مشارکت منطقهای در فرآیند تولید، یک الگوی تجربه شده و غیرقابل اجتناب در مسیر حرکت به سمت سطوح بالای فناوری است. یک پاسخ به این پرسش که «چرا تولید کشور صادراتمحور نیست؟» آن است که تکمیل زنجیره ارزش با سرمایه داخلی و در داخل مرزها آسانتر انجام میشود. پیچیدگی فرآیندهای فرامرزی موجب شده کشور به سمت صادرات کالاهای با سطح فناوری پایین حرکت کند که این موضوع در سالهای اخیر نمود بیشتری داشته است.
در دهههای گذشته فرصت تجارت با همسایگان در حالی بدرستی مورد توجه قرار نگرفته که ایران با دارا بودن مرزهای مشترک آبی و خاکی با 15 کشور، دومین کشور جهان از نظر تعداد همسایههاست و این یعنی پتانسیل بزرگی که میتواند علاوه بر بیاثر کردن تحریمها، یک بازار نزدیک به 600 میلیون نفری را بیخ گوش ما قرار دهد؛ آن هم بازاری که حدود 1200 میلیارد دلار نیاز سالانه خود را از طریق واردات تأمین میکند و همه اینها یعنی فرصت بینظیر برای متحول کردن اقتصاد ایران. با وجود افزایش صادرات طی سالهای گذشته، بررسی صادرات در سالهای مختلف حاکی از آن است که در دولتهای مختلف، روند افزایشی صادرات با نوسانات زیادی همراه بوده است. بررسی آمار توسعه صادرات طی ۱۶ سال گذشته نشان میدهد بین سالهای ۱۳۸۴ الی ۱۳۹۲ صادرات با افزایش ۲۰۰ درصدی و طی سالهای ۱۳۹۲ الی ۱۳۹۹ با افزایش تنها ۱۲ درصدی همراه بوده است که نمایانگر عدم استفاده از ظرفیت بالای تجارت بویژه تجارت با همسایگان است. طی سالهای اخیر بازار کشورهای همسایه به ترکیه واگذار شده است. سال گذشته که صادرات ایران به همسایگان (جز ترکیه) از ۲۰ میلیارد دلار به 8/17 میلیارد دلار کاهش یافت، این ترکیه بود که با صادرات ۲۶ میلیارد دلاری، نیاز وارداتی کشورهای همسایه ایران را تامین کرد.
***
کمرنگ کردن نقش دلار در اقتصاد
هدفگذاری دلارزدایی و کاهش وابستگی اقتصاد از دلار چند سال است توسط مسؤولان دولتهای مختلف بیان میشود؛ این مهم مورد تاکید مردان اقتصادی دولت سیزدهم هم است. اصلیترین پاشنه آشیل حذف دلار از اقتصاد ایران در شرایط کنونی ارز ترجیحی است که در عمل دلار را به رسمیت شناخته و پیش از اینکه سیاستگذار اقتصادی بخواهد در راستای راههای جایگزین برگشت ارز حاصل از نفت و مشتقات آن تصمیم بگیرد، او را مجبور به تامین ارز کالاهای اساسی میکند. در سالهای گذشته یکی از اصلیترین موانع عدم تحقق اقتصاد غیردلاری از اقتصاد کشورمان وابستگی شدید بودجه دولت به درآمدهای نفتی و مشتقات آن بوده است طوری که در سنوات متوالی درآمدهای نفتی سهم بیش از 50 درصدی از درآمدهای نفتی داشت؛ درآمدی که عمدتا از مسیرهای قابل تحریم و به صورت ارزی وارد کشورمان میشد. این درآمد ارزی طی یک عملیات توسط بانک مرکزی تبدیل به ریال شده و منابع اقدامات دولت را در بودجه تامین میکرد.
***
تکمیل زنجیره ارزش و توسعه صنایع پتروشیمی
بیش از یک قرن است تمام مبادلات اقتصادی و صنعتی دنیا ذیل انرژیهایی تعریف میشود که منشعب از نفت است. به طور قطع میزان توسعهیافتگی کشورها با میزان استفاده و نحوه استفادهشان از این ماده سیاهرنگ رابطه مستقیم دارد. به طور معمول تلاش کشورهای استعمارگر بر این بوده است کشورهای دارای منابع بالا را در همان حد خامفروش نگه دارند تا به سمت تکمیل زنجیره ارزش و توسعه صنایع پاییندستی نروند، زیرا با این طرح هم وابستگی کشورها را به خودشان افزایش میدهند و هم اهرم فشار تحریم را در اختیار دارند. در کشور ایران از همان سال 1287 که نخستین چاه نفت در مسجدسلیمان کشف شد، نام آن با «خامفروشی» گره خورده بود. هماکنون نیز آمار وابستگی بالای اقتصاد و بودجه عمومی به صادرات نفت خام مؤید همین مطلب است. در واقع برای ایران که همواره با تحریمهای ظالمانه آمریکا درگیر بوده است ۳ راه کلی برای استفاده از این نعمت خدادادی وجود دارد؛ راه اول افزایش راههای فروش از طریق مذاکره و تعامل به منظور کاهش تحریمهاست. این راه اگرچه شاید در کوتاهمدت جواب دهد ولی همانگونه که در قضیه برجام و سایر توافقنامهها دیدیم، بسیار موقت است و نمیتواند راهی برای توسعه پایدار باشد. راه دوم دور زدن تحریم به وسیله راههای مختلف و متنوع است. به عنوان مثال در سالهای 90 و 91 که اوج تحریمهای ضدایرانی بود، به نوعی رکورد درآمدهای نفتی با حدود 120 میلیارد دلار شکسته شد، هر چند افزایش قیمت نفت در آن سالها هم در این امر موثر بود. این راه هم به افراد باتجربه و متخصصی نیاز دارد، زیرا بسیار پیچیده و پرریسک است. راه سوم که مطمئنتر و پایدارتر است، راه خنثیسازی تحریمها به وسیله توسعه صنایع مرتبط با نفت و صادرات فرآورده است. این راه از لحاظ اقتصادی به صرفه است، زیرا با فرآوری نفت و تکمیل زنجیره ارزش آن میتوان تا دهها برابر سودآوری کرد. از سویی از لحاظ تحریمناپذیری نیز توجیهپذیر است زیرا تحریم فرآورده براحتی امکانپذیر نیست. به عنوان مثال صادرات بنزین در این چند سال که تحریمهای سفت و سخت آمریکا اعمال میشد، نه تنها متوقف نشد، بلکه حدود 3 میلیارد دلار درآمد عاید کشور کرد. ناگفته نماند این امر از عواید ساخت پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس است که نه تنها ایران را از واردات بنزین بینیاز کرد، بلکه به جمع کشورهای عضو باشگاه صادرکنندگان بنزین راه داد.
ارسال به دوستان
حدود 80 درصد مبتلایان به کرونا که در «آیسییو» بستری شدهاند، واکسن نزدهاند
واکسنگریزان در تله مرگ
اسدالله خسروی: کاهش 50 درصدی رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی هشداری جدی برای شیوع موجهای بعدی ویروس کرونا در کشور است.
به گزارش «وطنامروز» با آنکه واکسیناسیون در کشور با سرعت بالایی در حال انجام است و تاکنون بیش از 74 میلیون دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شده اما خیلیها به خیال اینکه هر ۲ دوز واکسن را تزریق کردهاند نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی کمتوجه شدهاند، غافل از اینکه این عادیانگاریها تبعات سخت و مرگآوری را در پی دارد، چرا که انجام واکسیناسیون به تنهایی برای جلوگیری از ابتلا به کرونا کافی نیست و خیلیها با وجود اینکه 2 دوز واکسن را دریافت کردهاند اما به این بیماری مبتلا شدهاند.
طبق گزارش های موجود 70 تا 80 درصد افرادی که در آیسییو بستری هستند و بعضا فوت میکنندکسانی هستند که از تزریق واکسن کرونا گریزان بودهاند و خود را در برابر این بیماری واکسینه نکردهاند.
از طرفی برخی از روی ناآگاهی از تزریق واکسن کرونا امتناع می کنند اما نمیدانند در صورت ابتلا به کرونا احتمال مرگ آنها زیاد است. اکنون که هوا رو به سردی میرود و سایر بیماریهای ویروسی نظیر آنفلوآنزا هم جامعه را دربر میگیرد، بنابراین عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی علاوه بر شیوع بیماری کرونا در موجهای بعدی کار کادر درمان را سخت کرده و آمار مرگومیر را افزایش میدهد.
از طرفی حضور در اماکن سربسته به دلیل برودت هوا در هفتهها و ماههای آینده، همچنین حذف تدریجی محدودیت برخی مشاغل و برگزاری مراسمات، زمینهساز شیوع موجهای بعدی کروناست و چنانچه مردم دستورالعملهای بهداشتی را رعایت نکنند مواجهه با این بیماری و افزایش آمار مرگومیر و ابتلا دور از انتظار نیست.
تاکید کارشناسان بهداشت بر رعایت پروتکلها تا ایمنی جمعی 80 درصدی است. این در حالی است که آنها به جد توصیه میکنند حتی در صورت واکسیناسیون عمومی کامل نباید نسبت به رعایت پروتکلهای بهداشتی بیتوجه بود.
در این باره دکتر سیدموسی موسوی، پزشک و نماینده مردم لامرد در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطنامروز» گفت: هر چند انجام واکسیناسیون میتواند در کاهش بیماری در جامعه و احتمال ابتلا به مرگ و میر کرونا موثر باشد اما مهمتر از واکسیناسیون، پیشگیری از ابتلا با رعایت دستورالعملهای بهداشتی است، بنابراین انجام واکسیناسیون مکمل رعایت پروتکلها برای مصون ماندن از این بیماری است.
وی با بیان اینکه همه مردم باید واکسیناسیون را انجام دهند و تحت تاثیر اخبار فضای مجازی قرار نگیرند، گفت: واکسنگریزی استقبال از مرگ است و این افراد علاوه بر بیتوجهی به جان خود، جان همنوعان خود را نیز به خطر میاندازند، بنابراین همه افراد جامعه باید به تزریق واکسن کرونا بپردازند. آن دسته از افرادی هم که نسبت به انجام واکسیناسیون بیتوجهند باید با ایجاد محدودیتهای اجتماعی با آنها برخورد شود.
وی اضافه کرد: اینکه فردی بگوید من هر ۲ دوز واکسن را تزریق کردهام و اکنون نیازی به رعایت دستورالعملهای بهداشتی نیست، به خود و دیگران ظلم میکند، چرا که واکسن تضمین 100 درصدی ندارد و از طرفی خیلی از افراد حتی با تزریق 2 دوز واکسن هم اکنون در بیمارستان هستند اما امتیازی که دارند این است که واکسن مرگومیر را تا حدود 80 درصد به نسبت کسانی که واکسن نزدهاند کاهش میدهد.
موسوی خاطرنشان کرد: بیتوجهی به رعایت پروتکلهای بهداشتی زمینهساز موجهای بعدی کرونا و از دست دادن عزیزان و همنوعان بر اثر ابتلا به این بیماری مرگبار است.
* طغیان مجدد کرونا در برخی استانها
کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی در شرایطی که واکسیناسیون به شکل وسیعی در کشور در حال انجام است نگرانکننده است و در صورت بیتوجهی به این موضوع احتمال بروز موجهای بعدی کرونا در کشور دور از ذهن نیست. در این باره استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی با ابراز نگرانی از انحلال تیم واکنش سریع کووید و همچنین برخی طغیانهای مجدد بیماری در برخی استانها، گفت: گمانهزنیهایی از آغاز پیک ششم داریم اما نمیدانیم کانونهای آن کدام مناطق است و چه باید کرد.
دکتر حمید سوری با اشاره به اینکه شرایط کرونا در کشور تا حدودی نگرانکننده است، گفت: برخی طغیانها در برخی استانها رخ داده و رعایت پروتکلها کاهش یافته است و این در حالی است که طی ۲ تا ۳ هفته گذشته مسافرتهای درونمرزی و برونمرزی زیادی شکل گرفته است و بهرغم اینکه بر بحث واکسیناسیون مانور داده میشود و شاهد افزایش تیراژ واکسیناسیون هستیم ولی هنوز زود است که بخواهیم درباره شرایط عادی اپیدمی صحبت کنیم یا فکر کنیم میتوان جشن پایان اپیدمی گرفت. وی افزود: تصور اتمام کرونا سبب میشود جامعه دچار غفلت تکراری شده و به همین علت است که تعداد پیکهای زیادی را تجربه کردیم.
این اپیدمیولوژیست درباره علت قرمز بودن شهرستانهای نوار غربی کشور اظهار کرد: رنگ شهرها بر اساس میزان بیماران بستریشده ذکر میشود نه بر اساس شاخصهای دیگر تعیین خطر. در اپیدمیها خطر تابع تعداد موارد بستری نیست، بلکه تابع متغیرهای دیگری هم هست که متاسفانه در رنگبندی شهرهای کشور لحاظ نمیشود؛ بنابراین خیلی نمیتوان رنگبندی شهرها را مبنای قضاوت قرار داد که کدام شهرها وضعیت پرخطر یا کمخطری دارند. وی ادامه داد: در هر حال طی مدت اخیر استانهای غربی رفتوآمدهای بیشتری را تجربه کردند و همین سبب شده است تعداد بستریها افزایش یابد. از طرفی متاسفانه در مناطق مرزی کنترل بهداشتی بخوبی صورت نمیگیرد و رعایت پروتکلها در این شهرها نسبت به میانگین کشوری پایینتر است و طبیعی است که زمینه برای آغاز اپیدمی و آغاز پیک ششم در این استانها فراهم شود. وی با اشاره به اینکه متاسفانه میانگین رعایت پروتکلهای بهداشتی کمتر از ۵۰ درصد است، تاکید کرد: آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و برخی نقاط سیستانوبلوچستان شرایط نسبتا نگرانکنندهای دارند. او درباره معیارهای رنگبندی کرونایی شهرها تصریح کرد: معیار فعلی صحیح نیست و ما هم پیشنهادهایی مطرح کردیم اما متاسفانه توجه چندانی به پیشنهادها نمیشود. وی ضمن محتمل دانستن وقوع پیک ششم کرونا بیان کرد: زمان وقوع پیک بعدی به رفتار ما با ویروس بستگی دارد. مردم باید متوجه باشند شرایط عادی نیست و مسؤولان هم باید متوجه باشند با وجود اینکه واکسیناسیون عامل مهمی در مدیریت اپیدمی است اما به تنهایی کافی نیست. سوری درباره سامانه هوشمند مدیریت کرونا نیز گفت: اینکه سامانه هوشمند برای مدیریت اپیدمی داشته باشیم فینفسه اقدام پسندیدهای است اما مهم این است که با چه شیوه و ابزاری اجرایی شود. شرایط مطلوب این است که از فناوریهای نوین برای این موضوع استفاده کنیم. همچنین نباید در بازگشت به شرایط عادی زندگی تعجیل کرد و همه چیز را صفر و صدی دید؛ یعنی بازگشایی و تعطیلی نباید به شکل مطلق باشد، بلکه باید با مدیریت هوشمند و برآورد خطر و استفاده از روشهای نوین بتوانیم متناسب با سهم خطر، سختگیری و سهلگیری در رفتار روزمره زندگی داشته باشیم. وی در ادامه صحبتهایش در پاسخ به ایسنا درباره علت منحل شدن تیم واکنش سریع کرونا گفت: علتی برای این انحلال به ما اعلام نشد اما این اتفاق معایبی به دنبال خواهد داشت، مانند آنکه گمانهزنیای از آغاز پیک ششم کرونا داریم ولی نمیدانیم کانونهای آن کدام مناطق است و چه باید کرد و حتی تحلیل وضعیتی در فیلد نداریم که بتوانیم تمهیدات لازم برای جلوگیری از بروز طغیانها اتخاذ کنیم. یکی از اجزای مهم در مدیریت اپیدمیها وجود تیم واکنش سریع است و جامعهای که از این فرصت استفاده نکند عملا مدیریتش دچار مشکل میشود. سوری گفت: با انحلال تیم واکنش سریع نامهنگاریهایی درباره علل این اتفاق با وزارت بهداشت داشتیم اما پاسخی دریافت نکردیم و با ما خداحافظی کردند.
* تزریق یک میلیون و ۴۷۰ هزار دوز واکسن کرونا در یک شبانهروز
مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد: تاکنون ۴۸ میلیون و ۹۵۶ هزار و ۶۹۳ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۲۵ میلیون و ۱۵۶ هزار و ۹۸۷ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۷۴ میلیون و ۱۱۳ هزار و ۶۸۰ دوز رسیده است. در شبانهروز گذشته، یک میلیون و ۴۷۰ هزار و ۱۵۸ دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شد.
***
۱۸۱ نفر دیگر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان باختند
آمار جانباختگان ناشی از بیماری «کووید-19» طی یکی، دو هفته اخیر به طور میانگین 200 نفر در یک شبانه روز گزارش میشود. روابط عمومی وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد: طی شبانهروز گذشته متاسفانه ۱۸۱ بیمار «کووید-19» در کشور جان خود را به دلیل این بیماری از دست دادند. بر این اساس از ظهر روز یکشنبه تا ظهر دوشنبه ۲۶ مهر بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۱ هزار و ۸۴۴ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی و هزار و ۸۰۴ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در طول این مدت، ۱۸۱ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۲۴ هزار و ۲۵۶ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۵ میلیون و ۳۳۳ هزار و ۳۰۴ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. همچنین ۴ هزار و ۶۹۳ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. از سویی تاکنون ۳۴ میلیون و ۱۱۵ هزار و ۵۸۷ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است. همچنین در حال حاضر ۹ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۰۶ شهر در وضعیت نارنجی، ۲۲۸ شهر در وضعیت زرد و ۱۰۵ شهر در وضعیت آبی قرار دارند.
ارسال به دوستان
رئیسی در دیدار وزیر خارجه ونزوئلا: آمریکایلاتین از اولویتهای دیپلماسی اقتصادی ماست
تهران - کاراکاس نزدیکتر از قبل
گروه سیاسی: «تدوین سند همکاری 20 ساله بین ایران و ونزوئلا» خبری بود که روز گذشته وزیر امور خارجه کشورمان در نشست خبری با همتای ونزوئلایی خود بر آن تاکید کرد؛ خبری که احتمالا میتوان آن را در امتداد همکاریهای یک سال گذشته بین تهران و کاراکاس مورد ارزیابی قرار داد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم یکی از مسائل که به طور ویژه از سوی رئیسجمهور بارها مورد تاکید قرار گرفت، تغییر ریل سیاست خارجی و عبور از یکجانبهگرایی تثبیتشده در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی بود. در این میان شناسایی ظرفیتهای همکاری با کشورهای مستقل و تثبیت ارتباطات سیاسی و اقتصادی با این کشورها در چارچوب خنثیسازی تحریمها بود. در این میان کشورهای آمریکای لاتین بویژه ونزوئلا را میتوان یکی از مقاصد تقویت همکاریها در دولت رئیسی دانست. در همین زمینه حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور روز گذشته در دیدار«فلیکس پلاسنسیا گونسالس» وزیر خارجه ونزوئلا که برای دیدار با مقامات ایرانی به تهران سفر کرده است، گفت: آمریکای لاتین بویژه ونزوئلا جزو اولویتهای دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است و ما مصمم هستیم روابط خود را با این کشورها توسعه دهیم. رئیسجمهور با بیان اینکه ما مسیر پیشرفت را با قدرت ادامه خواهیم داد، گفت: در این دولت مصمم هستیم مشکلات ایجاد شده از سوی دشمنان را کنار بزنیم و مسیر پیشرفت کشور را ادامه دهیم. وی با تاکید بر ضرورت گسترش روابط تهران- کاراکاس در حوزههای مختلف گفت: برای توسعه مناسبات دوجانبه باید برنامه روشن و بلندمدت طراحی شود تا چشمانداز روابط به سمت تقویت حداکثری حرکت کند. رئیسجمهور با تحسین همراهی ونزوئلا با ایران در مجامع بینالمللی افزود: با برنامه همکاریهای بلندمدت میان ۲ کشور، چشمانداز روشنی برای گسترش و تعمیق روابط وجود دارد. رئیسی با بیان اهمیت دولت ونزوئلا در سیاست خارجی ایران، ابراز امیدواری کرد با سفر رئیسجمهور ونزوئلا به تهران در آینده نزدیک، گامهای جدیدی برای همکاریهای بلندمدت ۲ کشور برداشته شود.
وزیر خارجه ونزوئلا نیز در این دیدار با ابلاغ سلام گرم رئیسجمهور کشورش به رئیسجمهوری اسلامی، ایران و ونزوئلا را ۲ کشور دوست توصیف کرد و گفت: ۲ کشور در مقابل نظام سلطه و کسانی که میخواهند به استقلال ما لطمه وارد کنند، متحد هستند. گونسالس از ایران به عنوان کشور مهم و تاثیرگذار منطقه نام برد و گفت: جمهوری بولیواری ونزوئلا در کنار ایران به دفاع از چندجانبهگرایی و مقابله با مداخله آمریکا متعهد است. وزیر خارجه ونزوئلا با تاکید بر ضرورت گسترش روابط ۲ کشور گفت: تدوین برنامه روابط بلندمدت ۲ کشور میتواند در تحقق این هدف موثر باشد و ونزوئلا آماده توسعه روابط در همه زمینهها با جمهوری اسلامی ایران است.
* تدوین سند همکاری ۲۰ ساله ایران و ونزوئلا
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان هم بعد از انجام دور اول گفتوگوهای مشترک با وزیر خارجه ونزوئلا در یک نشست مطبوعاتی با همتای ونزوئلایی خود اظهار کرد: در این دیدار تاکید کردیم نقشه راه ۲۰ ساله بین ۲ کشور ایران و ونزوئلا تدوین شود. وی افزود: قبل از پایان سال میلادی کمیسیون مشترک اقتصادی ۲ کشور برگزار میشود و در این کمیسیون درباره نقشه راه همکاریهای ۲۰ ساله ۲ کشور رایزنی و گفتوگو میکنیم. وی افزود: در ماههای آینده سفر آقای مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا به تهران را خواهیم داشت و در جریان آن سفر سند همکاریهای ۲۰ ساله تهران و کاراکاس به امضای وزرای خارجه ۲ کشور خواهد رسید. امیرعبداللهیان با بیان اینکه همه اینها تاییدی بر این موضوع است که روابط ۲ کشور مسیر رو به رشدی را طی میکند، گفت: ۲ کشور در زمینههای فنی، اقتصادی، تجاری، علمی، فناوری، معدن و انرژی میتوانند این همکاریها را گسترش دهند و پتانسیل خوبی بین ۲ کشور در این زمینهها وجود دارد. وزیر خارجه کشورمان با بیان اینکه در سالهای اخیر توافقات خوبی بین ۲ کشور به امضا رسیده و بخش مهمی از آن در حال اجرایی شدن است، خاطرنشان کرد: ایران از مردم ونزوئلا، رئیسجمهور مادورو و تمام نهادهای قانونی ونزوئلا حمایت میکند و سیاستهای آمریکا علیه ونزوئلا را غیرسازنده میداند. وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه در مسیر همکاریهای دوجانبه بین ایران و ونزوئلا اکنون کالاهای ایرانی در شهرهای مختلف ونزوئلا در دسترس مردم این کشور قرار دارد، گفت: این فرصت خوبی برای تجار ایرانی برای گسترش همکاریها و فعالیتهایشان در ونزوئلاست. متقابلا زمینهها و فرصتهایی برای سرمایهگذاری در ایران وجود دارد که تجار ونزوئلایی میتوانند از آن استفاده کنند. این زمینهها فراهم شده است که جزئیات آن اطلاعرسانی میشود. وزیر امور خارجه کشورمان ادامه داد: در همین جا از بخش خصوصی کشور دعوت میکنم به فرصتهای موجود در ونزوئلا برای سرمایهگذاری توجه کند. ونزوئلا فرصت خوبی برای گسترش همکاریهای همهجانبه در زمینههای مختلف است و ما میتوانیم در بخشهای گوناگون از این فرصت استفاده کنیم.
همچنین گونسالس با اشاره به اینکه سفر به ایران نخستین سفر خارجی وی است، افزود: ایران دوست راهبردی برای دولت، مردم و رئیسجمهور ونزوئلاست. وی با بیان اینکه همکاریهای ایران و ونزوئلا به نفع هر ۲ کشور است، افزود: برنامه ۲۰ ساله مشترک قطعا ابزاری برای سازندگی ملتهای ما است.
* بلوک تحریمیها؛ از ایده تا عمل
هر چند مناسبات میان تهران و کاراکاس در ۲ دهه گذشته همواره دوستانه بوده است اما لزوم تقویت این روابط در سالهای اخیر و با تقویت تحریمهای آمریکا علیه این ۲ کشور بیش از پیش مورد اهمیت قرار گرفته است؛ مسالهای که مهمترین نمود آن ابتدای سال گذشته در جریان حرکت 5 نفتکش ایرانی حامل سوخت به سمت ونزوئلا و تهاتر طلا و بنزین خبرساز شد؛ حرکتی که پس از آن با تاسیس فروشگاه ایرانی «مگاصیص» در کاراکاس در رسانههای جهان انعکاس مضاعفی پیدا کرد. پیش از این در دهه80 نیز که خطر تحریم بنزین تبدیل به ابزاری برای دولتهای غربی برای فشار آوردن به ایران شده بود، رابطه میان ۲ کشور به عنوان ابزاری بازدارنده در برابر این تحریم به ایران کمک کرد تا به سمت خودکفایی در تولید بنزین حرکت کند.
با این اوصاف در شرایطی که تلاش برای ایجاد ابتکار عمل در مواجهه با تحریمهای آمریکا به عنوان یکی از خطوط سیاست خارجی دولت سیزدهم مورد تاکید قرار گرفته، میتوان عقد قرارداد همکاری 20 ساله میان تهران و کاراکاس را به عنوان زمینهای برای افزایش همکاری میان ۲ کشور واجد اهمیت دانست. بازار بزرگ ونزوئلا و ظرفیتهای فراوان برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف از جمله انرژی میتواند به پیشبرد همکاریها در چارچوب بلوک تحریمیها کمک کند.
ارسال به دوستان
سرلشکر باقری در مسکو بر گسترش همکاریهای نظامی و دفاعی با روسیه تأکید کرد
مذاکره درباره جنگندهها
مذاکرات باقری درباره اجرایی شدن قراردادهای خرید هواپیماهای جنگنده جت آموزشی و بالگردهای رزمی
گروه سیاسی: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دومین روز از سفر به مسکو، با اشاره به قراردادهای خرید هواپیماهای جنگنده، جت آموزشی و بالگردهای رزمی از روسیه، گفت: این قراردادها پس از لغو تحریم تسلیحاتی ایران منعقد شده و در این سفر درباره اجرایی شدن آن مذاکره خواهیم کرد.
به گزارش «وطنامروز»، سردار سرلشکر «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان روز گذشته در دومین روز سفر خود به کشور روسیه با «والری گراسیموف» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه دیدار کرد. گسترش روابط دوجانبه نظامی و دفاعی، توسعه همکاری در زمینه مسائل منطقهای و بینالمللی، تداوم همکاری در مبارزه با تروریسم و تحولات افغانستان و سوریه، اصلیترین دستور کار مذاکرات روسای ستاد کل نیروهای مسلح ۲ کشور بود. گراسیموف در آغاز این دیدار گفت: در دیدار امروز درباره طیف وسیعی از موضوعات دوجانبه و منطقهای و مسائل بینالمللی گفتوگو میکنیم. وی پیشنهاد کرد موضوع همکاری ۲ کشور در زمینه تسلیحات نظامی و ظرفیتهای ایران و روسیه در این زمینه در اولویت نخست گفتوگو قرار گیرد. سردار باقری نیز با تشکر از دعوت وزیر دفاع و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه گفت: لازم میدانم از روسیه و شخص ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری این کشور برای حمایت از پیوستن ایران به پیمان شانگهای قدردانی کنم. وی با اشاره به رشد قابل توجه روابط نظامی و دفاعی ایران و روسیه در سالهای اخیر گفت: امیدواریم مسیر رو به گسترش همکاریها همچنان تداوم یابد. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان به عزم تهران و مسکو در زمینه مبارزه با تروریسم اشاره و تاکید کرد: ۲ کشور در ۱۰ سال گذشته موضوع مبارزه با تروریسم بینالمللی، بویژه در سوریه و عراق را با جدیت دنبال کردهاند. سردار باقری ضمن اشاره به همکاری ۲ کشور در سطوح فرماندهی و سیاسی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی و رئیسجمهوری اسلامی ایران برای توسعه روابط با روسیه جایگاه ویژهای قائل هستند. وی همچنین به حضور ناوگان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در رژه دریایی سنپترزبورگ روسیه اشاره کرد و گفت: حضور نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در خلیج فنلاند و اقیانوس اطلس تجربه ارزشمندی بود که میتواند در همکاریهای مشترک دریایی ۲ کشور نقشآفرین باشد. سردار باقری گفت: ما ۲ کمیسیون مشترک نظامی داریم که در همان چارچوب همکاریها ادامه دارد.
سردار باقری پس از این نشست در گفتوگو با خبرنگاران گفت این کمیسیون 3 ماه دیگر در تهران برگزار خواهد شد.
* پیگیری قراردادهای خرید جنگنده و بالگرد از روسیه
رئیس ستادکل نیروهای مسلح در نشست با کارشناسان و مدیران نهادهای ایرانی در محل سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو، اهداف این سفر، وضعیت همکاریها و مناسبات مشترک دفاعی و نظامی 2 کشور و آخرین وضعیت تحولات منطقهای و بینالمللی و مبارزه با تروریسم را ترسیم و تبیین کرد.
وی با تاکید بر اینکه «برای داشتن روابطی مستحکم با کشورها بویژه روسیه و دیگر کشورهای همسایه به نقشه راه نیاز داریم»، اظهار داشت: با توجه به ظرفیتهای مختلف همکاری با روسیه در ابعاد نظامی- دفاعی، مناسبات و همکاریهای فیمابین در این حوزهها افزایش خواهد یافت. سردار باقری با بیان اینکه «برای گسترش روابط با همسایگان به نقشهراه نیاز داریم» یادآور شد: با توجه به نگاههای مشترک ایران و روسیه در مسائل منطقهای و بینالمللی و ظرفیتهای زیاد همکاری فیمابین، مناسبات 2 کشور از جمله در حوزه نظامی- دفاعی گسترش مییابد.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح با اشاره به قراردادهای خرید هواپیماهای جنگنده، جت آموزشی و بالگردهای رزمی از روسیه، گفت: این قراردادها پس از لغو تحریم تسلیحاتی ایران منعقد شده و در این سفر درباره اجرایی شدن آن مذاکره خواهیم کرد. سردار باقری در بخشی دیگر از سخنانش گفت: در مقطع کنونی، به دلیل شرایط بینالمللی و بویژه نگاه ویژه رئیسجمهوری روسیه به تحکیم مناسبات با جمهوری اسلامی ایران، فرصت مغتنمی به وجود آمده تا این روابط بیش از پیش گسترش یابد. وی تاکید کرد: شاید لازم باشد با استفاده از تجربه سند ۲۵ ساله با چین، در روابط با روسیه نیز چنین سندی بین 2 کشور وجود داشته باشد. رئیس ستادکل نیروهای مسلح به موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف اشاره و تصریح کرد: همانگونه که نیروهای مسلح در شرایط تحریم توانستند به موفقیت برسند و انواع تسلیحات و تجهیزات نظامی و دفاعی مورد نیاز خود را بسازند، دیگر بخشهای کشور نیز باید با همین رویکرد به پیش بروند و فرض را بر این قرار دهند که تحریمها هیچگاه برطرف نخواهد شد.
سردار باقری به توسعه و گسترش چشمگیر روابط ایران و روسیه در زمینههای نظامی و دفاعی طی 5 سال اخیر اشاره کرد و افزود: هر چقدر روابط و مناسبات با کشورهای دوست افزایش یابد، به همان میزان ذهنیتهای منفی نیز از میان خواهد رفت.
وی در ادامه به سفر اخیر خود به پاکستان اشاره کرد و گفت: در همین سفر بسیاری از ذهنیتهای منفی برطرف شد. رئیس ستادکل نیروهای مسلح ادامه داد: در سفر به روسیه نیز درباره موضوعات دوجانبه دفاعی- نظامی و تحولات منطقهای گفتوگو خواهیم کرد. سردار باقری موضوع افغانستان را یکی دیگر از دستور کارهای مهم در مذاکرات خود با مقامات روس عنوان کرد و گفت: در کنار موضوع افغانستان، تداوم همکاری ۲ کشور در سوریه تا دستیابی به امنیت کامل مورد بحث قرار میگیرد. رئیس ستادکل نیروهای مسلح با تمجید از رشادت دلیرمردان و سرداران ایرانی بویژه سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی افزود: این مجاهدتها موجب شد طرح و نقشه آمریکا و برخی رژیمهای منطقهای خنثی شود.
* همکاریهای دفاعی و افغانستان؛ ۲ محور اصلی سفر
سردار باقری یکشنبهشب در بدو ورود به مسکو در تشریح اهداف این سفر، گفت: در مقطع فعلی سفر اینجانب به دعوت وزیر دفاع روسیه انجام شده که علاوه بر مسائل دوجانبه نظامی، موضوع افغانستان از جمله موضوعاتی است که در این سفر به طور خاص مورد مشورت دو طرف قرار خواهد گرفت. وی درباره همکاریهای دفاعی ۲ کشور پس از لغو تحریمهای تسلیحاتی خاطرنشان کرد: ما در همکاریهای نظامی دوجانبه در حوزههای آموزش، مسابقات نظامی، تبادل تجربیات و همچنین ادامه همکاریها در مسیر امنیت کامل کشور سوریه و همچنین در صنایع دفاعی با یکدیگر همکاریهایی داشته و داریم. سرلشکر باقری با بیان اینکه «ما قراردادهای خرید تسلیحاتی بعد از خاتمه تحریم تسلیحاتی را با روسیه داریم که در این سفر در همه این موارد با طرف روس صحبت خواهیم کرد»، اظهار کرد: این سفر در مقطع آغاز دولت سیزدهم انجام میشود و دولت آقای رئیسی هم نگاه خاصی به حوزه شرق و کشورهای آسیایی دارد و همچنین عضویت جمهوری اسلامی ایران در پیمان شانگهای نیز اتفاق مهمی است و قطعا همکاریهای فیمابین جمهوری اسلامی ایران و روسیه از این جهت نیز توسعه بیشتری خواهد یافت.
ارسال به دوستان
لزوم تنوعبخشی به سبد تولید برق ایران
دکتر هادی بیگینژاد*: سازمان انرژی اتمی ایران متولی برق هستهای است و واسطه مصرف آن وزارت نیرو است که برق تولیدی را برای مصرف تحویل مردم میدهد. هماکنون هزار مگاوات برق هستهای در ایران تولید میشود که سوخت آن در روسیه تأمین شده و در نیروگاه اتمی بوشهر برق هستهای تولید میشود.
وزارت نیرو هزینه تمامشده برق هستهای را حساب نمیکند و خرید برق هستهای را بدون تأمین سوخت هستهای در نظر میگیرد، در حالی که سالانه 60 تا 70 میلیون یورو هزینه واردات سوخت هستهای میشود و این رقم هم توسط وزارت نیرو پرداخت نمیشود، در نتیجه نیروگاه اتمی بوشهر بدهکار باقی میماند و توسعه فازهای جدید عملیاتی نمیشود.
سال گذشته مجلس یازدهم اصرار کرد بحث سوخت هستهای در قانون بیاید ولی سازمان برنامه و بودجه با آن مخالفت و اعلام کرد: اگر بخواهیم این موضوع را انجام بدهیم حدود هزار میلیارد تومان باید از وزارت نیرو به جیب سازمان انرژی اتمی برود، در حالی که چنین رقمی را نمیتوانیم از اعتبارات این وزارتخانه کم کنیم و به آن سازمان بدهیم. در نتیجه وزارت نیرو هیچگاه نگاه هستهای پیدا نخواهد کرد که بنا داشته باشد صنعت برق هستهای را در کشور توسعه بدهد.
وقتی پیک تابستان 70 هزار مگاوات است و تولید برق ما 56 هزار مگاوات، به دلیل کمبود تولید شاهد خاموشی هستیم ولی در زمستان و ایام غیر پیک که نیازمند حجم بالای تولید برق نیستیم و حداکثر نیازمان 40 هزار مگاوات است، در آن زمان میتوانیم قراردادهایی را برای صادرات برق تنظیم کنیم که در آن موقع درآمد برق صادراتی به سازمان انرژی اتمی داده شود تا بتواند هم هزینه خرید سوخت از خارج را تأمین کند و هم برای توسعه فازهای جدید، اعتبار داشته باشد.
چنانچه تنوع سبد تولید برق نداشته باشیم، هر چالشی که به وجود آید، نمیتوانیم خود را تطبیق دهیم؛ مانند وضعیت سال گذشته و سال جاری. در زمستان سال گذشته چون تولید گاز کم شد، میزان تولید برق در کشور کاهش پیدا کرد و چون اکثر نیروگاههای برق وابسته به گاز بودند، دچار مشکل شدند. از این رو باید تنوع سبد تولید برق را در کشور داشته باشیم که منطق هم همین را میگوید. البته برای عملیاتی شدن این موضوع دولت باید عزم لازم را داشته باشد.
* عضو کمیسیون انرژی مجلس/ نماینده ملایر
ارسال به دوستان
نگاهی به راهبرد رسانهای جدید جریان اصلاحات در موضوع مذاکرات هستهای
بازی با منافع ملی
امیر فرشباف: هر راهبردی مانند سایر پدیدههای مرکب، از اجزایی تشکیل و تألیف میشود و این اجزا یا جنبه بنیادی و ثابت دارند یا جنبه فرعی و روبنایی. به هر صورت، آنچه در تعریف راهبرد مأخوذ است و جنبه جوهری و بنیادی دارد و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، مؤلفههایی همچون اصول نظری پیشینی، وسیله یا وسایل، هدف یا اهداف، روشها و راهکارهای عملی و نیز یک نسبت منطقی و معنایی میان این اجزاست. این مؤلفهها، اجزای بنیادین هر راهبردی هستند و نمیتوان از یک راهبرد صحبت کرد که فاقد اجزای مزبور باشد. این تعریف کلی و این اجزا، درباره راهبرد رسانهای نیز صدق میکند و آنچه در اینجا مورد ملاحظه قرار میگیرد، کشف و تحلیل راهبرد رسانهای جریان اصلاحات در موضوع مذاکرات هستهای است که توسط دولت جدید پیش میرود. به بیان دیگر آنچه در این متن مورد بررسی قرار میگیرد، پاسخ به این پرسش است: در راهبرد رسانههای اصلاحطلب، هدف تا کجا وسیله را توجیه میکند؟
با تغییر دولت و از دست رفتن نهادهای انتخابی مثل قوای مقننه و مجریه برای اصلاحطلبان، منطقی بود تاکتیکها و روشهای ایشان نیز دستخوش تغییر شود؛ همانگونه که جریان ضدانقلاب نیز اولویتها و برنامههایش نسبت به دولت و سایر نهادهای کشور تغییر کرده است. اما پرسش این است: علت تمرکز این نوشتار روی موضوع سیاست خارجی چیست؟ آیا مگر اصلاحطلبان فقط در حوزه سیاست خارجی تغییر روش دادهاند و در حوزه مسائل داخلی تغییر راهبرد و برنامه نداشتهاند؟ پاسخ این است: هم عرصه داخلی و هم عرصه خارجی برای این جریان، مشمول تغییر برنامه و تاکتیک رسانهای واقع شده اما به دلیل عدم فضای کافی برای پرداختن به وجوه سیاست داخلی (اعم از سیاست فرهنگی، اقتصادی و امنیتی) و نیز به دلیل جریان داشتن روند مذاکرات و اهمیت و حساسیت آن در مقطع فعلی، ترجیح داده شد فعلا روی این حوزه تمرکز شود و در آینده درباره رویکرد این جریان نسبت به مسائل داخلی کشور بحث خواهد شد.
* تحولات افغانستان و «راهبرد تحمیل»
یکی از راههای کشف و تشخیص راهبرد جریان اصلاحات، دقت و تمرکز روی تولید محتوای رسانهای ایشان و استنباط روشها، جهتگیریها، ابزار، اهداف و نسبت این اجزا با یکدیگر، از خروجی تولیدات رسانهای آنهاست. مثلاً در موضوع افغانستان ملاحظه شد در فضای رسانهای اصلاحطلبان بویژه در بسترهای غیررسمیتر مانند فضای توئیتر، عملیات روانی سنگینی در ظاهر علیه طالبان و به نفع مبارزان منطقه پنجشیر شکل گرفت اما در حقیقت، مضمون اصلی آن هجمه به جمهوری اسلامی به دلیل عدم دخالت و ورود سختافزاری در افغانستان بود که به واسطه نوعی «داعشنمایی» از طالبان و بازنمایی مبارزان پنجشیر به عنوان «رزمندگان محور مقاومت» شکل گرفت. در این برساخت رسانهای، افکار عمومی به سویی هدایت میشد که جمهوری اسلامی متهم به نوعی تزویر، فرصتطلبی و سیاست متناقض ایدئولوژیک درباره سوریه و افغانستان میشد؛ در حالی که موضوع سوریه ـ و عراقـ ماهیتا از موضوع افغانستان، به کلی متفاوت است و صرفا شباهتهایی صوری میانشان برقرار است.
به هر تقدیر، راهبرد اصلی جریان اصلاحات درباره وقایع افغانستان را میتوان «راهبرد تحمیل» نامید که هدف آن، تحریک افکار و عواطف عمومی به سوی تحمیل نظام برای ورود به یک درگیری غیرقابل پیشبینی، بیسرانجام، بیوجه و خطرناک در یک کشور همسایه و همزبان بود که به لطف امام زمان(عج) و با بینش، تدبیر و درایت نهادهای انقلابی خنثی شد.
* مذاکرات هستهای و «راهبرد تعجیل»
پس از شکست راهبرد تحمیل در موضوع افغانستان، تصویر اصلیای که رسانههای جریان اصلاحات در مقطع کنونی آن را هدایت و بازنمایی میکنند، تصویر «ضرورت و فوریت بازگشت ایران به میز مذاکره با قدرتهای جهانی» است. وجه کاذب و انحرافی بودن این گزاره این است که جمهوری اسلامی با تمام بدعهدیها و کارشکنیها، کماکان عضو برجام است و در مقابل، ابتدا این دولت آمریکا بود که به طور یکجانبه و مستکبرانه از این توافق بینالمللی خارج شد و هنوز هم بازنگشته و برای بازگشت پیششرط تعیین میکند؛ بازگشتی که به توافق قبلی هم نیست و مطالبات جدیدتری را مطرح کرده که از این جهت میتوان گفت اساسا «بازگشت» نیست؛ بلکه ورودی جدید است.
اکنون اما رسانههای جریان اصلاحطلب اعم از دوم خردادی و اعتدالگرا، همسو با جریان ضدانقلاب به طرز عجیبی در پی تلقین گزاره «ضرورت بازگشت ایران به روند مذاکرات» به افکار عمومی هستند و این را از خروجی تولیدی نشریات و پایگاههای خبری وابسته به این جریان به وضوح و سهولت میتوان تشخیص داد. به طور دقیقتر، باید از ۵ محور القایی این رسانهها نام برد که متفرع بر روند اصلی، یعنی تصویر «ضرورت بازگشت فوری ایران به میز مذاکرات» بازنمایی میشود و نسبت به آن جنبه فرعی دارد. ابتدا این ۵ گزاره و محور عملیات روانی ایشان ذکر و در ادامه به تحلیل اهداف و نسبت این اهداف با وسایل پرداخته خواهد شد.
نخست اینکه سیاست خارجی دولت در لنز رسانههای اصلاحطلب اینطور نمایش داده میشود که «اقتصاد و معیشت مردم در دست دولت جدید و حاکمیت گروگان گرفته شده است». محور القایی دوم در برساخت رسانههای اصلاحطلب این گزاره است که «عدم بازگشت ایران به مذاکرات، یک فرصتسوزی تاریخی در راستای اراده و منافع رژیم صهیونیستی است». محور سوم، این تصویر را نمایش میدهد که «هر گونه گشایشی در عرصههای مختلف، منوط به موفقیت در مذاکره با آمریکاست». محور چهارمی که از رصد تولیدات رسانههای این جریان میتوان تشخیص داد، این گزاره است که «مسیر مذاکرات فعلی ظرفیتی است که در دولت روحانی ایجاد شد و دولت رئیسی در حال چیدن میوهای است که اصلاحطلبان درخت آن را کاشتند». محور پنجم نیز که تداوم خط قبلی است، این تصویر را نمایش میدهد که «دولت رئیسی در تحقق شعارهای اقتصادیاش موفق نبوده و در حال بازگشت به سیاستهای دولت قبل است».
* غایتپژوهی کنش رسانههای اصلاحطلب
تاکنون هر چه مطرح شد معطوف به ابزار و وسایل راهبردی جنگ روانی اصلاحطلبان بود و در این بخش به برخی اهداف این جریان اشاره میشود. به نظر میرسد این جریان ۲ هدف واسط و یک هدف غایی را دنبال میکند؛ هدف غایی و نهایی ایشان تطهیر اصلاحات و تعدیل میزان نفرت عمومیای است که مردم از آنها دارند که این کار را از ۲ طریق انجام میدهند. به بیان دیگر، این ۲ طریقه و ابزار، خود همان اهداف واسط و میانی هستند که ذکرشان گذشت و نسبت به آن هدف غایی (تطهیر اصلاحات)، ابزار تلقی میشوند. اما آن ۲ هدف میانی، یکی نمایش «انزوای جمهوری اسلامی در جهان» و دیگری نمایش «ماجراجویی و اعمال سیاستهای غیرکارشناسی در حوزه بینالملل» است.
ناگفته نماند خط رابط و نخ تسبیحی که از یک سو، محورها و خطوط تصویرسازی ایشان را به یکدیگر متصل میکند و از سوی دیگر، مجرای تحقق اهداف فوقالذکر است، القای ضمنی گزاره قدیمی «نگذاشتند کار/ مذاکره کنیم» است، چرا که با ضریب یافتن آن هم میتوانند چهره خود را تطهیر کنند و هم مثل روال گذشته، حاکمیت و جریان انقلابی را به خرابکاری در روند مذاکرات و اشتراک منافع با لابی صهیونیستی و جمهوریخواهان در آمریکا متهم کنند.
به تعبیر دیگر، جریان اصلاحطلب با راه انداختن یک بازی رسانهای دووجهی در مقطع کنونی درباره مذاکرات هستهای اهداف مذکور را دنبال میکند، زیرا این بازی روانی ۲ حالت دارد؛ یا روند مذاکرات با موفقیت طی میشود یا با شکست و بنبست مواجه میشود. در حالت اول و در صورت موفقیت در روند مذاکرات، این تصویر نمایش داده میشود که «راهی جز آنچه ما میگفتیم وجود ندارد و این توفیق، معلول فتح بابی بود که ما کردیم و دولت سیزدهم صرفا در حال چیدن میوه درختی است که بذر آن را ما کاشتیم و پرورش دادیم». این تصویرسازی، یک روند فعال و در جریان است که جریان اصلاحات، با قدرت آن را بازنمایی میکند و یک نشانه یا گمانه انتزاعی صرف نیست. در حالت دوم، یعنی در صورت شکست یا به بنبست رسیدن مذاکرات، این تصویر القا خواهد شد که «جریان انقلابی زبان دنیا را نمیفهمد و توان تعامل با قدرتهای جهانی را ندارد و این وضعیت وخیم اقتصادی محصول همین ناشیگری آنان است».
اما جریان اصلاحطلب در حالی لاف موفقیت در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالمللی را میزند که کارنامه عملی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک آن پیش روی ملت و ناظران است. این جریان در حالی مدعی عرصه سیاست خارجی است که دولت جدید در حال آواربرداری از عملکرد خسارتبار ۸ سال گذشته ایشان است و در مقطعی که تیم جدید مذاکرهکننده، به پشتوانه مقاومت ملت و حاکمیت و خون شهیدانی چون سردار سلیمانی و دکتر فخریزاده توپ مسؤولیت خروج از توافق برجام و بدعهدی طرفهای غربی را در زمین آمریکا و متحدانش افکنده و با برقراری تعادلی معقول میان شرق و غرب، در حال مذاکرهای آبرومندانه است، این جریان در حال نمایش یک تصویر کاذب و انحرافی است که از قضا عمیقا مطلوب دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و دلخواه جریانهای ضدانقلاب است؛ تصویری که در آن، ایران مسؤول پیش نرفتن مذاکرات است و باید به میز مذاکره بازگردد! این جریان همچنین در حالی مدعی گروگانگیری معیشت مردم به دست دولت جدید است که خود سابقه شریرانهترین و رذیلانهترین گروگانگیری یک دولت از ملتش را در پرونده دارد؛ فراموش نخواهند شد روزهایی که در آن رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم حتی آب خوردن ملت و رفع مشکلات محیطزیست را هم به مذاکره با آمریکا گره زد و وزیر خارجهاش توانمندیهای دفاعی کشور را در مقابل آمریکاییها تحقیر کرد. در مقابل، رهبران این جریان نیز نباید فراموش کنند در صورتی جریان انقلابی را متهم به همسویی با لابی صهیونیستی و طیف جمهوریخواه آمریکا میکنند که در عمل، بیشترین سنخیت و اشتراک رویکرد را با دشمنان قسمخورده انقلاب اسلامی داشتهاند و در ایامی نهچندان دور که ننگ یکی از بزرگترین دروغهای تاریخ (تقلب) را به جان خریدند، به صراحت از سوی مقامات ارشد صهیونیست به عنوان سرمایههای این رژیم در ایران معرفی شدند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|